شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳ , 22 Feb 2025
مشاور عالی و جانشین وزیر بهداشت:

در آینده نزدیک فیزیوتراپیست و دیگر تخصص‌ها را از دست می‌دهیم

در ۵۰۰ رشته فراخوان جذب هیئت علمی دادیم، اما هیچ کسی متقاضی نیست
دکتر علی جعفریان، مشاور عالی و جانشین وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می گوید: دنیا از نظر نیروی پزشکی دچار کمبود است و گروه پزشکی همه جا خریدار دارد. پرستاران ما به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند، مگر تا ۵ سال قبل چنین مهاجرتی داشتیم؟ عمدتا کسانی که مهاجرت می کردند جنبه‌های خانوادگی داشت و به لحاظ شغلی کسی مهاجرت نمی‌کرد، اما در دو تا سه سال گذشته ۱۰ تا ۱۵ نفر از کسانی که اطراف من هستند، مهاجرت کرده اند.
در آینده نزدیک فیزیوتراپیست و دیگر تخصص‌ها را از دست می‌دهیم
به گزارش فانا، وی معتقد است: تربیت دانشجوی پزشکی هزینه فوق العاده بالایی دارد، به اعداد سال ۱۴۰۲ و با زیرساخت موجود خرج تحصیل یک دانشجوی پزشکی حدود سالی ۳۰۰ میلیون تومان است. با این هزینه های بالا دانشجو پزشکی تربیت می کنیم و آنها پس از مدتی به خارج از کشور مهاجرت می کنند، به همین دلیل با افزایش ظرفیت مخالفیم.

دکتر جعفریان بیان می کند: سال گذشته فراخوان دادیم و  در ۵۰۰ صندلی هیئت علمی می‌خواستیم، اما کسی ثبت نام نکرد. در ۶۰۰ صندلی دیگر فقط یک داوطلب ثبت نام کرد و رقابتی در کار نبود. در حالی که برای هیئت علمی شدن در دانشگاه‌ها رقابت داشتیم و مسابقه می دادند و آمال و آرزو بود که هیئت علمی شوند. اینکه در حال حاضر در ۵۰۰ رشته فراخوان می دهیم و هیچ متقاضی نمی آید، زنگ خطر است.

در ادامه متن کامل گفت وگو با دکتر جعفریان را می خوانید:

معضلات زیادی در جامعه پزشکی در چند سال اخیر مطرح است، سال ۱۴۰۰ بحث افزایش ظرفیت دانشجوهای رشته پزشکی مطرح شد. گرچه اعتراضاتی به این موضوع صورت گرفت، ولی ظاهرا اعتراضات به جای نرسید. باتوجه به نبود زیرساخت ها، در این باره حتما با مشکلات عدیده ای مواجه خواهیم شد. دولت چهاردهم در این باره چه اقداماتی را انجام داده است؟

مصوبه افزایش ظرفیت در سال ۱۴۰۰ در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد. دوستان در ستاد نقشه جامع علمی کشور، در برآوردی به این نتیجه رسیده بودند که تعداد پزشک کم است و باید اضافه کنیم و با این مکانیزم انجام شود. مصوبه هم این بود که برای چهار سال ۲۰ درصد ظرفیت ورودی فعلی اضافه شود که در چهار سال حدود دو برابر می شود. آن زمان همه مسئولان در جامعه پزشکی اعم از وزارت بهداشت، فرهنگستان علوم پزشکی، سازمان نظام پزشکی و کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی با این طرح مخالفت کردند. شاید برای اولین بار نامه‌ای با امضای هر چهار ارگان رسمی که در این حوزه مسئولیت دارند به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادیم که با این کار مخالفیم که توضیحات دلایل متعددی هم داشت. مهمترین دلیل در وهله اول صرف نظر از اینکه نیاز به افزایش ظرفیت داشته باشیم یا خیر این بود که آیا این کار زیرساخت‌هایی لازم را دارد؟ باید بگویم که امکان فراهم کردن آن در چهار سال برای این تعداد افزایش ظرفیت وجود ندارد. اما به هر تکلیف به اجرادر امد.

برگزاری کلاس ها در پارکینگ و بیرون دانشگاه

در سه سال گذشته بیش از ۲۰ درصد در سال ورودی دانشجو داشتیم. یعنی از حدود ۸۰۰۰ دانشجوی پزشکی به حدود ۱۵ هزار رسیدیم. وقتی در زمان سه ساله‌ای بدون اینکه هیچ زیر ساختی اضافه شود این تعداد ظرفیت دانشجو افزایش می یابد و ظرفیت حدود ۱۵ هزار نفر می شود. طبیعتاً نارضایتی های متعددی پیش می آید. به دلیل اینکه دانشجویان فضایی که لازم دارند و امکانات و خوابگاه و سلف سرویس و آزمایشگاه مناسب در اختیار ندارد. در این دولت این مسئله از روز اول جدی بود، گزارش های متعددی آمد که وضعیت دانشگاه ها نامناسب است، کلاسهای درس در پارکینگ، نمازخانه و بیرون از دانشگاه برگزار می شود و دانشجویان روی زمین می‌نشینند. اگر دانشجویان همه سر کلاس حضور یابند برای همه جا نیست و مسائل متعدد دیگر که همکاران ما در وزارتخانه به مراجع ذیربط گزارش دادند. آقای دکتر پزشکیان هم نظرشان این بود که افزایش به این روش منطقی نیست. در شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث مطرح شد و آقای دکتر ظفرقندی نظرشان را گفتند و تصویب شد که عدد مصوب شورای انقلاب فرهنگی برای چهار سال که نزدیک ۱۶ هزار دانشجو است با احتساب عددی که سال‌های گذشته اضافه گرفتیم محاسبه شود، آنچه از آن مصوبه مانده بود در سال ۱۴۰۴ در ظرفیت‌ها محسوب شود و بعد برای سه سال متوقف شود. همکاران ما در حوزه آموزش محاسبات را انجام می دهند و ظرفیت سال آینده را بر این مبنا تعیین می‌کنند چه میزان باشد. با این مصوبه ادامه افزایش ظرفیت متوقف می شود ولی ظرفیتی که اضافه شده در همان حد باقی می ماند. اینکه این هم منطقی است یا خیر به نظرم محل بحث است که باید دوباره روی آن فکر کنیم با این حال فرصتی ایجاد شد که افزایش ظرفیت را ادامه ندهیم تا مقداری ارزیابی را دقیق‌تر کنیم.

نکته کلیدی که در آموزش پزشکی است و با بسیاری از مقاطع تحصیلی دیگر تفاوت دارد این است که آموزش پزشکی از دوره بالینی به بعد مستقیماً به زیرساخت بیمارستان و بیمار بستری وصل است. وقتی دانشجوی پزشکی وارد بخش بالینی می شود باید جایی باشد که بیمارستان، بیماردهی کافی و تنوع بیماری داشته باشد که دانشجویان بتوانند موارد مختلفی که باید در پزشک عمومی یاد بگیرند را فرا بگیرند. با اینکه یک کلاس یا آزمایشگاه و استاد و امکاناتی داشته باشیم، فرق دارد. اینطور نیست همین الان بتوانیم هم بیمارستان درست کنیم و هم بیمار داشته باشیم.

نمی توانیم بگوییم خیرین کلاس بسازند

بسیاری می گویند زیرساخت‌های پزشکی مانند ۵ تا ۱۰ سال گذشته نیست و متاسفانه مورد بی توجهی و بی‌مهری قرار گرفته شده، عامل آن را هم وزارت بهداشت می دانند، مانند مهاجرت پزشکیان و پرستاران، درآمدها و….. این مساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

باید دید حوزه اختیار و مسئولیت وزارت بهداشت در این خصوص تا کجاست. زیرساختی که برای آموزش پزشکی لازم داریم صددرصد نیازمند بودجه دولتی است، اگر در دانشگاه دولتی دانشجو اضافه می‌کنیم، ما باید برای آنها کلاس درست کنیم. برآوردی که حوزه آموزش دارد برای فضای فیزیکی، امکانات آزمایشگاهی جدید و بازسازی امکانات موجود برای این تعداد دانشجویی که الان داریم حدود ۳۵ همت لازم است و حتی اگر همه این پول را همین امروز بدهند، امروز کلاس نمی شود، ساخت و ساز و تجهیز یک پروژه ۳-۴ ساله است. آن چیزی که به ظرفیت دانشجویی ورودی برمی‌گردد کمبود قابل توجه منابع و زیرساخت داریم که فقط با بودجه دولتی امکان حل و فصل دارد، نمی توانیم بگوییم خیرین برای ما کلاس بسازند.

وزارت بهداشت اختیار نهایی در تعیین تعرفه ندارد

بحث دیگر این است که می فرمایید پزشکان از تعرفه شان ناراضی‌اند یا بیمارستان‌ها آن طور که باید اداره شود، اداره نمی شود. حرف کاملاً متفاوتی است، اینکه وزارت بهداشت در مورد تعرفه چقدر تعیین کننده است، وزارت بهداشت از طریق دبیرخانه شورای عالی بیمه تعرفه تعیین می کند، اعضای دبیرخانه شورای عالی بیمه هم مشخص است و عمدتا گیرندگان خدمت هستند نه ارائه‌کنندگان. در دبیرخانه شورای عالی بیمه یک نماینده وزارت بهداشت است و یک نماینده نظام پزشکی از کل هشت، نه نفر. بقیه اعضا از بیمه‌ها هستند که خریدار خدمتند و آنها قیمت تعیین می کنند، حتی بعد از آن مانند امسال که شورای عالی بیمه حدود ۵۴ درصد در مجموع نه فقط بخش حرفه‌ای، به عدد مورد نظر خود اضافه کند، در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کاهش پیدا می کند و بعد در هیئت دولت مصوب می شود که آنجا هم کاهش پیدا می کند. پس وزارت بهداشت کار بیشتری نمی تواند انجام بدهد و اینطور نیست که وزارت بهداشت اختیاری داشته باشد و از آن استفاده نکند، متاسفانه اختیار زیادی در نهایی کردن تعرفه ندارد.

زمانی نظام پزشکی تعرفه را برای بخش خصوصی تعریف می کرد و شورای عالی بیمه فقط بخش دولتی را تعریف می کرد، همان زمان هم این مشکل را داشتیم که تعرفه بخش دولتی واقعی نبود. آن زمان هم این بحث وجود داشت به خاطر اینکه بیمارستان دولتی خوب اداره نمی‌شدند و منابع و مصارف بیمارستان با هم جور در نمی آمد. نتیجه‌اش این می شود که پرداخت ازجیب مردم بالا می رود. وقتی نتوانیم بیمارستان را با تعرفه دولتی اداره کنیم به طریقی مردم باید برای همان خدمتی که به آنها ارائه می شود هزینه بیشتری کنند. وزارت بهداشت در این خصوص اثر بیشتری ندارد. تعرفه هم مصوب هیئت وزیران است که بستگی به منابع دارد، وقتی منابع کافی نباشد اجازه واقعی شدن تعرفه را نمی دهد و این خودش یکی از علل مهاجرت است. وقتی تعرفه نسبت به کشورهای همسایه مان، (نه کشورهای ثروتمند خلیج فارس) مثلاً برای ویزیت یک دهم یا یک بیستم باشد افراد کم کم ترغیب به کار کردن در کشور دیگری می شوند، مطمئناً در مهاجرت تاثیر دارد و یکی از مطالبی که همیشه روی قیمت تمام شده اصرار داریم همین است اما تا حالا موفق نبودیم و اختیار وزارت بهداشت هم نیست. تاکید می کنم وزارت بهداشت تعرفه تعیین نمی کند، وزارت بهداشت پیشنهاد می کند. آن پیشنهاد در شورایی تصویب می شود که عمدتاً گیرندگان خدمت هستند و در همان شورا هم که تصویب شد به سازمان مدیریت و هیئت وزیران می رود و تصمیم نهایی گرفته می شود.

دنیا شرایط را برای جذب پرستار و پزشک یاد گرفته

وزارت بهداشت می تواند همه جا این را تبیین کند مرتبا مشغول هستند به همه نهادهایی که تصمیم گیر هستند نشان بدهد تعرفه، قیمت تمام شده واقعی نیست و اگر تعرفه‌ها منطقی نباشد هر تعدادی نیروی پزشکی تعریف و تربیت بکنیم کافی نخواهد بود چون نمی مانند. این نکته کلیدی است، دنیا از نظر نیروی پزشکی دچار کمبود است، گروه پزشکی همه جا خریدار دارد. ملاحظه می‌کنید پرستاران ما چقدر به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند، مگر تا ۵ سال قبل چنین مهاجرتی داشتیم؟ عمدتا کسانی که مهاجرت می کردند جنبه‌های خانوادگی داشت، به لحاظ شغلی کسی مهاجرت نمی‌کرد اما در دو، سه سال گذشته ۱۰، ۱۵ نفر از کسانی که اطراف من هستند مهاجرت کرده اند. بعد از کرونا خیلی واضح شد که نیروهای خدمات بهداشتی و درمانی چه اهمیتی دارد و بعد کمبود این نیروها بیشتر نشان داده شد. در حال حاضر دنیا تشنه نیروی خدمات بهداشت و درمان در همه رده هاست. لذا اگر شرایط مان خوب نباشد به کشورهایی که شرایط بهتر ایجاد می کنند می روند. دنیا یاد گرفته چطور شرایط بهتر ایجاد کند. بنابراین، پزشک و پرستار را از دست می دهیم.

دانشجو پزشکی تربیت می کنیم برای مهاجرت

در آینده نزدیک فیزیوتراپیست و دیگر تخصص ها را از دست می دهیم. یکی از دلایلی که با افزایش ظرفیت مخالفیم به همین خاطر است؛ تربیت دانشجوی پزشکی هزینه فوق العاده بالایی دارد به اعداد سال ۱۴۰۲ با زیرساخت موجود خرج تحصیل یک دانشجوی پزشکی حدود سالی ۳۰۰ میلیون تومان است، یعنی وقتی ۷ سال درس می خواند نزدیک ۲ میلیارد تومان هزینه جاری اش است. این هزینه مادی است هزینه عمری هم در نظر بگیرید که باید هفت سال دوره پزشکی عمومی را تمام کند تازه سر خط می آید که طرحش را انجام بدهد و ۴ سال رزیدنتی بگذراند. اگر رشته ای باشد که فوق تخصص دارد دو، سه سال دیگر و بعد دوباره طرحش را بگذراند. کسی که وارد این رشته می شود باید ۱۵ سال زمان درس خواندن بگذارد. همه اینها هزینه است، درست است بابت همه پول نمی دهیم ولی از عمر این فرد هزینه می کنیم، چنین فردی را تربیت می کنیم بعد شرایط به شکلی می شود که مهاجرت می کند. این ضرر است، هم هزینه مادی و هم هزینه عمری کردیم و زمانی که قرار است سودرسانی کنند اینجا نیستند.

حاکمیت تعرفه تعرفه می کند نه وزارت بهداشت

 یکی از موارد مهمی که باعث مهاجرت پزشکان می شود تعرفه است، نباید یک دستورالعمل و برنامه‌ای منظمی پیاده شود تا حدودی از مهاجرت جلوگیری شود؟

تعرفه یک مورد است؛ در مورد تعرفه کسی که می تواند تصمیم گیری کند حاکمیت است وزارت بهداشت نیست. اگر اختیار دست وزارت بهداشت باشد خیلی راحت و سریع می‌توانیم عدد و رقم واقعی که برای تعرفه باید دیده شود را پیشنهاد می کنیم، وقتی منابع کشور اجازه نمی دهد حاکمیت هم موافقت نمی کند، از حیطه اختیار وزارت بهداشت بیرون است.

ترکیب شورای عالی بیمه جای بحث دارد

زنگ خطر بدی در این موضوع به صدا درمی آید؟


بله، قانونا بیشتر از آنکه می دهیم، اختیاری دست مان نیست چون تعرفه در اختیار ما نیست، شورای عالی بیمه ای داریم که ترکیبش محل بحث است، در آن شورا هم اکثریت نداریم و تازه تصمیمات آن شورا هم اجرا نمی شود. به عنوان وزارت بهداشت چه کار کنیم؟ به کلان حاکمیت و سیاست گذاری کلی و منابع موجود کشور هم برمی گردد. مهاجرت یکی از زنگ خطرهاست.

در بسیاری از رشته های هئیت علمی تقاضا نداریم

زنگ خطرهای بعدی چیست؟


زمانی که افزایش ظرفیتی دادیم که زیر ساختش وجود ندارد، زنگ خطر مهم کیفیت آموزش به صدا در می آید که کیفیت آموزش بدون تردید افت خواهد کرد. در شرایط فعلی که تصمیماتی گرفتیم مانند سقف گذاشتن برای حقوق هیئت علمی، پلکانی کردن کارانه‌ کسانی که بالینی هستند، تعیین مالیات سنگین برای پزشکان در بخش دولتی؛ و به طرق مختلف آنها را محدود کردیم، اقبال به هیئت علمی شدن کم می شود. زمانی برای اینکه کسی هیئت علمی شود دعوا بود، قبلا بعضی افراد دو سال معطل می‌شدند تا در دانشگاه هیئت علمی شوند اما الان هیئت علمی می‌خواهیم در بسیاری از رشته‌ها داوطلب نداریم. فراخوان سال گذشته در ۵۰۰ صندلی که هیئت علمی می‌خواستیم کسی ثبت نام نکرد. در ۶۰۰ صندلی دیگر فقط یک داوطلب ثبت نام کرد و رقابتی در کار نبود. در حالی که برای هیئت علمی شدن در دانشگاه‌ها رقابت داشتیم و مسابقه می دادند و آمال و آرزوهای شان بود که هیئت علمی شوند. اینکه در حال حاضر فراخوان می دهیم در ۵۰۰ رشته محل هیچ متقاضی نمی آید. این زنگ خطر است. در این شرایط ظرفیت اضافه می‌کنیم و فکر میکنیم این ظرفیتی که اضافه می‌کنیم فارغ التحصیل هایش جای خالی را پر می کنند، این منطقی نیست، جای خالی را مدل رفتار ما ایجاد کرده است. در طول سال‌های بعد از انقلاب کم تربیت نکرده بودیم و ظرفیت رشته پزشکی را در دو دهه دو و سه برابر کردیم، ولی وقتی شرایط به شکلی باشد که آن فرد هزاران مشکل و مانع جلوی اش باشد و از نظر مالی تامین نباشد چرا اینکار را انجام بدهند؟

پزشکان پاکستان و هند به ایران نمی آیند

پارسال مطرح بود اگر کمبود پزشک ادامه پیدا کند از پاکستان و هند می آورند، امکان این اتفاق است؟


نمی توانیم از هند و پاکستان بیاوریم چرا که چهار دهه قبل که از پاکستان و هند پزشک می‌آوردیم اینجا می توانستیم پول‌های خوبی بدهیم. اما الان همان ها در انگلیس کار می کنند و با این درآمد به کشور ما نمی آیند. اگر به حال گروه پزشکی توجه نکنیم کم کم باید بیماران مان را به خارج از کشور بفرستیم. هنوز به این نقطه نرسیده ایم اما اگر حواس مان نباشیم به اینجا می رسیم.

شاهدیم برخی از برای درمانی که در ایران در دسترس است به خارج از کشور می روند، نظر شما چیست؟

این را به عنوان انحراف می بینیم، اولا امکانات درمانی که در کشور ماست با همتی که گروه پزشکی در طول ۵۰،۶۰ سال گذشته کرده جز بهترین امکانات درمانی منطقه است و در بسیاری از رشته‌ها و درمان بیماری ها جزو بهترین امکانات دنیاست، مشکلی برای اغلب بیماری‌ها نداریم. در اوایل انقلاب و دهه ۶۰ و ۷۰ برای درمان و اعزام بیمار به خارج از کشور هزینه ارزی چند میلیون دلاری می کردیم. الان آن هزینه نزدیک به صفر است، بیماری نداریم که مجبور به اعزام باشیم. این موفقیت فوق العاده قابل توجه و غیر قابل خدشه برای جامعه پزشکی این کشور است و هیچکس روی این نمی تواند تردید کند. این از جاهایی است که اگر بخواهیم مثال بزنیم حکمرانی به درستی انجام شده، کسی نمیتواند خدشه کند. جامعه پزشکی همه رسالت خودش را نسبت به کشور و مردم انجام داده و آنچه حق مردم بوده را فراهم کرده از این حوزه می توان محکم دفاع کرد و از هر رشته‌ای می توان برای آن شواهد آورد.

البته این موفقیت سه دلیل دارد: دلیل اول این که جامعه پزشکی خودکار است و صبر نکرده و خودش دنبال نوآوری بوده و بهترین درمان های ممکن را به کشور آورده، آموزش داده، تربیت کرده و گسترش داده است. دلیل دوم این است که همه به این خدمت نیاز داشتند. بنابراین، هر کس هرجا بوده حس کرده کاری که همکاران ما می کنند مورد نیاز است، کمک کرده و سنگ‌اندازی جلوی آن کم بوده است. اما دلیل سوم که بسیار مهم است: دولت به طور عام خیلی دخالت نکرده و در مورد خدمات سلامت قبول داشته که پزشکان و کادر سلامت کارشان را بلدند و درست انجام می دهند، لذا دخالت نکرده است. البته جاهایی هم که اخیرا دخالت کرده همان مشکلاتی را داریم که در جاهای دیگر هم وجود دارد. این سه دلیل باعث شده در طول چهار دهه پیشرفت بسیار قابل توجهی در همه عرصه های بهداشت، درمان، آموزش، پژوهش و غذا و دارو داشته باشیم.

کسانی که خارج از کشور درمان می‌کنند، از نظر من به عنوان یک عضو جامعه پزشکی ایران، هیچ توجیهی ندارد، از هر جهتی که نگاه کنید. ممکن است در هر صد هزار نفر کسی باشد که اینجا نتوانیم درمان ایده آلی برای او داشته باشیم و لازم باشد خارج از ایران برود ولی واقعا در هر صد هزار بیمار یک نفر این‌طور است. کسانی که برای کارهای معمولی درمانشان از ایران خارج می شوند خیلی کم لطف هستند.

نمی توانیم برای هر شهر ۵۰ هزار نفری بخش پیوند مغز استخوان کودکان درست کنیم

اشاره کردید جامعه پزشکی خودکار تلاش کرد ولی شاهدیم افراد از سیستان، اصفهان، اهواز، تبریز و … برای درمان به تهران می آیند و جلوی بیمارستان‌های بزرگ تهران مانند امام خمینی و شریعتی در خیابان چادر زده اند تا فلان دکتر در بیمارستان به آنها وقت بدهند، چرا پزشکان عالی که در تهران هستند در شهرهای دیگر نداریم؟


این را تایید نمی‌کنم، تهران می آیند اما تایید نمی‌کنم که پزشک خوب و عالی در شهرهای دیگر نداریم. تقریبا در همه مراکز استان‌ها درمان‌های اساسی را داریم. جراحی قلب که روزی کار بسیار سختی بود تقریباً در همه استان‌ها الان انجام می شود و همینطور در دیگر رشته ها. اما حتی کشورهای پیشرفته دنیا هم همه امکانات درمانی را همه جا نمی توانند فراهم کنند، این تصور غلط است. هیچ جای دنیا این امکان وجود ندارد، نمی توانید برای هر شهر ۵۰ هزار نفری بخش پیوند مغز استخوان کودکان درست کنیم، باید ارجاع شود. مگر چند پیوند مغز استخوان کودکان در سال در آن شهر انجام می شود؟ این موضوع کلیدی است و تصور غلطی وجود دارد به خصوص در مجلس که فکر می‌کنند هر شهری باید یک بیمارستان داشته باشد و همه تخصص‌ها را در آن داشته باشد.

در مدیریت نظام سلامت ما موضوعی داریم به نام بیماردهی، هرجا می خواهیم مرکز درمانی درست کنیم باید ببینیم بیمار دهی در آن مرکز چقدر است و بیمار دهی ایجاب می کند مرکز درست کنیم یا باید مرکز محدود کنیم یا بیمارستان باید جنرال باشد، اصلا بیمارستان باشد یا خیر. سیستم ارجاع درست شود، بیمارستان معین کجا باشد و بعد برای آن تصمیم گیری کنیم. تصور اشتباه این است هر کسی هر مشکلی پیدا کرد هر جا است باید فوق تخصص آنجا باشد، اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست. انگلیس ۷۰ میلیون جمعیت دارد، بعد از این همه سال اخیراً هشتمین مرکز پیوند کبد را راه انداخته است و الان ما با جمعیت نزدیک به آن ۱۲ مرکز پیوند کبد داریم. این کشور که در نظام سلامت خیلی حساب و کتاب دارد بی حساب مرکز پیوند جدید درست نمی کند. مثلا در فاصله ۳۰۰-۴۰۰ کیلومتری شما باید یک مرکز پیوند باشد یا یک مرکز جراحی کودکان باید سه استان را پوشش بدهد. استانی که ندارد باید اورژانس ها را حل کند که اورژانس های جراحی کودکان با جراح عمومی هم قابل حل است. این تصور که همه رشته‌ها را در همه جا می‌توانیم در دسترس داشته باشیم نه تنها درست و امکان‌پذیر نیست بلکه قرار هم نیست چنین کاری کنیم. باید مکانیزمی داشته باشیم که کارهای اورژانس در محیط انجام شود، مواردی که نیاز به اقدامات پیچیده تر دارد متناسب با سطح بندی خدمات درمانی ارجاع شود. نکته دیگر این که گاهی خود مردم تعیین می کنند، یعنی من نوعی دلم می خواهد تهران درمان شوم، کسی نمی تواند جلوی او را بگیرد، اگر نظام ارجاع و پزشک خانواده راه بیفتد می توان این را کنترل کرد ولی الان خیر.

رسانه های عمومی علیه کادر پزشکی و پرستاری تبلیغ می کنند

 چند ماه پیش شاهد فوت آقای دکتر داوودی بودیم، اگر جلوی این اتفاق گرفته نشود تبدیل به زنگ خطر بزرگی می شود، تحلیل شما چیست؟


اتفاق مرحوم دکتر داودی بسیار ناگوار بود و این اتفاقات آسیبی به جامعه پزشکی می زند که به سادگی جبران نمی شود و تا سال ها در ذهن جامعه می ماند. البته مردم ما عمدتا قدرشناس هستند و در تعامل روزمره مان با مردم مشکلی نداریم منتها افرادی مثل آن فرد پیدا می شوند که نمی دانم بگوییم جانی یا بیمارند و رفتارهای ضد اجتماعی دارند که چنین برخوردهایی می‌کنند و این زنگ خطر مهمی است. کارهای مختلفی راجع به این مساله انجام شده و در دست انجام است برای اینکه بتوانیم امنیت جامعه پزشکی را از دو منظر حفظ کنیم؛ یکی به لحاظ حقوقی و ضوابط و حمایت از گروه پزشکی و پرستاری و کادر درمان چه کارهایی کنیم که برنامه‌ای در وزارت بهداشت در حال اجرا است و به تدریج اخبارش بیرون می آید. جنبه دیگر این است که جایگاه پزشکان بین مردم به چه شکل است، متاسفانه وقتی به راحتی در فضاهای رسانه‌های عمومی نه فقط فضای مجازی علیه پزشکان، پرستاران و کادر پزشکی تبلیغ می شود و اطلاعات درست و نادرست و غلط پخش می شود و اعتبار این جامعه نزد مردم مخدوش می شود، می توان انتظار داشت که چنین اتفاقاتی رخ دهد. علیرغم همه این اتفاقات از نظر میزان اعتماد عمومی، پزشکان در همه نظرسنجی ها در دو- سه رده اول هستند.

اخیرا گزارشی دیدم که رده اول بودند حتی نه سوم. در طول سال‌های مختلف در همه بررسی هایی که شده علی‌رغم اینکه این همه تخریب نسبت به جامعه پزشکی شده معمولا بین رده یک تا سه هستند. عموماً اساتید دانشگاه، معلمین و پزشکان در سه رده جابجا می شوند. علی رغم همه این کارها مردم هنوز به پزشکان اعتماد دارند. مردم عموما هم شریف و هم قدردان کسی که به آنها خدمت می کنند، هستند و خیلی خوب تشخیص می دهند. اما فضاهای منفی که ایجاد می شود و به آن دامن زده می شود طبیعی است در اجتماع بی اثر نباشد. تاکید می کنم سرمایه اجتماعی گروه پزشکی فقط برای پزشکان نیست، اگر مردم اعتمادشان را به این گروه از دست بدهند، فردا ارز این مملکت را برمی دارند و در ترکیه درمان می شوند و ضررش را مملکت می بیند. اگر به این دامن بزنیم سرمایه اجتماعی و ملی را از دست می دهیم و این فقط گروه پزشکی نیست که آسیب می بیند. بالاخره یک سری گروه های مرجع در جامعه داریم و بدون شک پزشکان، اساتید و معلمین جز این گروه ها در همه جای دنیا هستند. وقتی به راحتی در فضای رسانه به آنها آسیب بزنیم طبیعتاً اتفاقات بدی هم می‌افتد و بیشتر از اینکه ضررش متوجه پزشکان باشد، متوجه مردم است.

رسانه ملی روش منطقی برای جامعه پزشکی در پیش نگرفته است

برخی بر این باورند دلیل اینکه بعضی از اقشار مردم اعتماد لازم را نسبت به جامعه پزشکی ندارند، به دلیل عملکرد صدا و سیما است، نقش صدا و سیما را در جامعه پزشکی چطور ارزیابی می کنید؟


متأسفانه صدا و سیما روش منطقی در طول سال‌های گذشته پیش نگرفته است. این یک واقعیت است که صدا و سیما مرجع اثرگذاری است و بسیاری از مردم چیزی که از صدا و سیما منتشر می شود را به عنوان واقعیت تلقی می کنند. وقتی برنامه‌هایی تولید شود که به راحتی اعتماد را خدشه‌دار کند اثر منفی قابل توجهی می گذارد. دستور دینی مان است اگر مورد منفی در جامعه وجود دارد نباید منتشر کرد، فرض می کنیم تخلفی در جامعه پزشکی یا قضات یا روحانیون وجود داشته باشد، نباید منتشر شود بلکه باید در جای مناسب با آن جدی برخورد شود یعنی باید در دادگاه پزشکان و قضات و روحانیت بررسی شود و نباید در خیابان راجع به آن صحبت شود؛ ولی در مورد پزشکان بیشتر از آنچه که در دادگاه مربوطه بررسی شود، در صدا و سیما صحبت می شود در صورتی که راجع به اقشار دیگر مطرح نمی شود. این تصمیم گیری غلط است و عارضه هم دارد که این عارضه برای کل کشور و مردم است.

 
منبع : شفقنا
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


آخرین عناوین
شرکت های برگزیده